
مزه خودشناسی را خودتان بچشید!
من تو را بهتر از خودت میشناسم
این جمله را ممکن است از زبان اطرافیان بارها و بارها شنیده باشید؛ اما هیچ چیزی به اندازه این که خودتان مزه خودشناسی را بچشید لذت بخش نیست.
در جستجوی خود واقعی دستاوردهای پنهانی وجود دارد. دستاوردهایی که با پیروزی در میدان رقابت، کسب نمره یا رتبه علمی قابل قبول یا پیشرفت کاری تفاوت دارد و از دریای وجودتان نشات میگیرد.
خودشناسی، شادی و کاهش تعارضهای درونی
اولین نتیجه شناخت خود کسب آرامش درونی است. وقتی که در ظاهر فرد دیگری هستید و درونتان زمزمههای دیگری میشنوید تعارضهای درونی آغاز میشود.
مهمترین نتیجهای که خودشناسی به دنبال دارد دوست داشتن خودتان است. وقتی که زیبایی و زشتیهای درونتان را بشناسید راحتتر خودتان را میپذیرید و کمتر برای بهبود آنها با خودتان کلنجار میروید. البته این بدین معنا نیست که از تلاش برای رشد و تعالی خود در مسیر زندگی دست بکشیم!
اگر رفتار، حس و خواستهای درون شما شکل میگیرد وقت آن فرا رسیده تا با خودشناسی بدان افتخار کنید؛ نه این که مدام خودتان را سرکوب کنید. در کتابهای خودشناسی یاد میگیرید که چطور از لحظات بیهوده زندگی که شاید بطالت آنها کسل کننده و عذاب آور به نظر برسد لذت ببرید.
یکی از نتایج اصلی خودشناسی استفاده از تمام موقعیتهای زندگی در مسیر تعالی است. عشق اگرچه این روزها پیش پاافتاده به نظر میرسد اما عاملی برای پیشرفت، رشد و حرکت رو به جلو است؛ به شرط آن که درون خودتان را با کمک آثار و کتب خودشناسی به خوبی کنکاش کرده باشید.
خودکنترلی و تصمیم گیری بهتر با خودشناسی
خودشناسی آغاز خودکنترلی است؛ اما این کنترل جنبههای مختلفی دارد. مهمترین مزیت خودکنترلی دوری از عادات اشتباه و متمایل شدن به سمت خواستههای منطقی است. همین که تاب مقاومت در برابر نخوردن را داشته باشید یعنی خودتان را شناختهاید و میدانید با یک غذای هوس انگیز کنترلتان از دست میرود!
این سادهترین مثال خود کنترلی به واسطه خودشناسی است. خود کنترلی و تصمیم گیری در زندگی دو رشته در هم تنیده هستند و از هم تاثیر میپذیرند.
با خودشناسی حقوقتان را بهتر بشناسید!
کلیشه ” نه گفتن” در برابر اصرار دیگران اگرچه موضوعی کسل کننده به نظر میرسد اما همچنان اهمیت زیادی دارد. ما قربانی موقعیتهایی هستیم که در نه گفتن و رد کردن آنها ناتوان بودهایم. در بسیاری از کتابهای خودشناسی مهارتهایی با تمرکز بر قدرت اراده و کنترل موقعیتها معرفی شده است.
شناخت حقوقتان به نحوی با حقوق دیگران مرتبط است. در خیلی از موارد با خودشناسی میتوانیم موقعیتهای بحرانی و خطرساز را مدیریت کنیم. شاید ریشه این حد از تعارض، مشکلات اجتماعی و نزاعهایی که در میان تودههای مردم شکل گرفته ناشی از عدم خودشناسی باشد.
گام به گام در مسیر خودشناسی و تعالی
در اکثر کتابهای خودشناسی این مهم به عنوان یک علم معرفی میشود. در واقع شناخت خود شاخهای از علم روانشناسی است که باید به صورت کاربردی معرفی و مورد استفاده قرار گیرد.
قبول داریم که بسیاری از کتابهای خودشناسی جنبه شعارگونه دارند؛ اما برخی از آثار محبوب دنیا عملگرا هستند و به جای حاشیه رفتن تکنیکهای کلیدی در جهت خودشناسی معرفی کردهاند. تکنیکهایی که در چند گام به صورت خلاصه بررسی میکنیم:
گام اول: ارزش گذاری و هدف گذاری در زندگی
همه یک ارزش برای حرکت رو به جلو دارند؛ یک گیمر که روزش را با روشن کردن سیستم حرفهای بازی شروع میکند، یک کارمند که برای ارتقا حقوق ماهانه تلاش میکند یا یک دانشجو که برای ادامه تحصیل برنامه ریزی دارد.
گام دوم: نزدیک کردن اهداف به ویژگیهای شخصیتی
خیلی از اوقات هدفگذاریهای ما نتیجه نمیدهند و این ناکامی چیزی جز ناامیدی به دنبال ندارد. شاید به این دلیل باشد که هدفگذاریهای ما با توانمندیها و روحیاتی که داریم همخوانی ندارد. مثل تلاش برای قبولی در یک رشته دانشگاهی که با روحیه هنر دوستتان در تضاد است.
گام سوم: اولویت بندی خواستهها در زندگی
انسان موجودی محدود با توامندیهای مشخص است و در آن واحد نمیتواند تمام اهداف را محقق کند؛ اما شاید بتوان با اولویت بندی آنها مسیر به دست آوردن خواستهها را تا حدودی هموار کرد.
سخن آخر
ابزارهای زیادی برای آنالیز ویژگیهای فیزیکی بدن وجود دارد؛ اما هیچ چیز به اندازه انواع بهترین کتابهای خودشناسی در مسیر ارزیابی درونی به ما کمک نمیکنند. این وجه انسانی به مرور زمان توسط افراد شناخته میشود؛ اما موفقیت واقعی از آن کسانی است که زودتر به خودشناسی و ثمرات آن از جمله خودکنترلی، شادی و تصمیم گیری بهتر دست مییابند.